اسلام و کرامت انسان
بینیاز نتوانم کرد.)
(165)گفتنی است كه اسلام مسئولیت بنـای جوامع را، انواع و تفاوت آنها را، مقررات اجتماعی را، سطوح گوناگون و نیز مشكلاتی را كه بر جوامع انسانی عارض میگردد، همه را تنها و تنها به گردن انسان نهاده است. از نظر اسلام، انسان است كه جامعه را میسازد و برنامهها را ترسیم میكند. اوست كه مسئولیتها را تعیین و تنظیم میكند و مشكلات و دشواریها را پدید میآورد. در اینباره قرآن كریم چنین نظر میدهد: «إِنَّ اللّهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِم.»«81» و نیز: «ظَهَرَ الْفَسَادُ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ.»«82» در یكی از احادیث نبوی هم آمده است: «کَیفَما تَكُونُوا یُوَلّی عَلَیكُم.» (هرگونه که باشید، به همانگونه بر شما حکومت میشود.)
(166)بنابراین، تنها عملِ انسان است كه تاریخ را میسازد، آن را تغییر میدهد، متحول میکند و به پیش میبرد. عوامل خارجی در مسیر ساختن جوامع بشری تأثیر ندارند، بلكه فقط انسان است كه با عملِ نشئتگرفته از معرفت و شناخت، یا برآمده از جهل و نادانی، یا ناشی از اهمال و بیاعتنایی، فرصت مییابد تا طریقی را برگزیند و گامی را بر گام دیگر ترجیح دهد. و امور همان خواهد بود كه وی برای جامعۀ خود اختیار كرده است.
(167)تغییر و تحول تاریخی یا اصطلاحاً «جبر تاریخـی» چیزی جـز تعامل میان انسان و جهان نیست. انسان برحسب تمایلات و نیازمندیهای خود میكوشد تا از جهانی كه در آن زیست میكند آگاهیهایی به چنگ آورد. بر این اساس، به قرائت سطری از كتاب آفرینش میپردازد. این قرائت
87