اسلام و کرامت انسان
(133)پیش از بحث دربارۀ كرامت انسان در اسلام، كه در نگرش و تفكر اسلامی اهتمام بسیار به آن شده است، ضروری است تا خلاصهای از نتایج و تأثیر گستردۀ آن را در تحقق اهداف رسالت ارائه کنیم.
نخستین گام در راه تربیت انسان و ارتقای وی در همۀ ابعادِ تكامل عبارت است از قرار دادن انسان در مسیری كه كرامتِ خویش را درك كند، و به همۀ شئون خویشتنِ خویش اهتمام شایسته ورزد. در غیر این صورت، چهبسا هرگز برای خود همتی نكند و برای اصلاح وضع خویش نكوشد، آنچنانکه گذشته و حال و آیندۀ خود را رها و فراموش کند. در چنین حالتی، امكان اقناعِ او را برای كار و كوشش از دست میدهیم، همچنانکه دعوت وی بهسوی تلاش برای بهبودیِ امور و اوضاع زندگی و حركت بهسوی فردایی بهتر و برتر نیز بیتأثیر میگردد. درنتیجه، سست و بیتحرك، لاابالی و بیحاصل، دلخوش به وضع موجود و مخالفِ هرگونه تغییر و تحرك و كوشش باقی میماند.
(134)منكر این نیستیم كه حبِ نفس غریزهای است نهاده در نهادِ انسان كه با قدرتِ آن میتواند از موجودیت خود دفاع كند و برای به چنگ آوردن خوبیها بكوشد. اما میگوییم كه این غریزه به میزان سطح آگاهی انسان در جهت خیر و سعادت او فعالیت میکند و برای بهدست آوردن آنچه متناسب با خیر و سعادت خود میداند تلاش و از هرچه با این سعادت منافات دارد، جلوگیری میکند.
(135)بنابراین، حبِ ذات نیرویی است كه انسان را به تكاپو و حرکت وامیدارد. اما تنها آگاهی از كرامت و ارجمندی انسان است كه شأن و مقام او را تعریف و مشخص و خطمشی و اهدافِ بلند و متعالیِ انسان را ترسیم میکند و دشمنان را میشناساند و طریقِ دفاع در برابرِ آنها را نشان میدهد.
(136)این را نیز انكار نمیكنیم كه ممكن است بتوان، با فشار و اجبار، سطحِ
72