ذوق و ابتکار در دعوت
مبارزه با گدایى و فقر
(120)در این شهر، كه مركز جبل عامل است، مشاهده میشد متجاوز از 120 نفر گدا در كوچه و بازار به گدایى میپردازند، و این خود ننگى بزرگ و سندى بر محكومیت مذهب ما بود، خصوصاً كه در سایر طوایف مذهبى گدا نیست یا بسیار كم است. در راه مبارزه با گدایى و علاج سایر مشكلات اجتماعى، جمعیت خیریه اى به نام «جمعیة البِرّ و الإحسان» به شكل تعاونى بهوجود آمد. اعضاى جمعیت شهریه اى در حدود یك لیرۀ لبنانى میدهند و در اول سال هیئتمدیره را انتخاب مى كنند. این جمعیت زیر نظر مردم خدمت میکند و پنج كمیسیون فرعى دارد: بازرسى، طرح و برنامه، مالى، تبلیغات، مجالس مذهبى. كمیسیون بازرسى همۀ گداها را شناسایى كرد. این افراد چند طبقه بودند: كسانى كه اندوختۀ مالى داشتند و رباخوارى میکردند؛ كسانى كه توانایىِ كار كردن داشتند؛ كسانى كه خویشان توانگر داشتند؛ و بالاخره، مستمندانى كه از هر جهت منقطع بودند. دستۀ اول از هر نوع كمك باید محروم میشد تا این مرض اجتماعى و ننگین در روحشان معالجه شود. براى دستۀ دوم فعالیت شد تا به كار اشتغال یابند. براى دستۀ سوم، با تماس با خویشاوندانشان، ترتیبى داده شد كه از طریق آنان امرار معاش كنند. براى دستۀ چهارم، كه در حدود پنجاه خانوار هستند، شهریه، لباس، غذا و دارو در نظر گرفته شد و مقرر گردید تا در ایّام شادمانى نیز به آنان عیدى داده شود. پس از این تصمیم، در یك جلسۀ عمومى كه از طرف جمعیت برگزار گردید، اینجانب، طى سخنانى مفصل، ضمن تشریح روایات متعددى كه دربارۀ منع گدایى و مضرّات اجتماعىِ آن وارد شدهاند، پس از اعلان وضع فقیران و کمکهای مقرره و آمادگى جمعیت براى خدمت به فقیرانى كه معرفى شوند، صدقه را تحریم كردم. از مردم تقاضا كردم به فقرا صدقه
62