ذوق و ابتکار در دعوت
وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ. إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ. وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ. وَنُمَكِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَنُرِی فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُم مَّا كَانُوا یَحْذَرُونَ.»«37»
(87)باید دانست كه اصولاً قرآن كتاب داستان و تاریخ نیست بلكه كتابى دینى و تربیتى است. قصههایی كه قرآن نقل مىكند به منظور ذكر عجایب و حوادث و اتفاقات تكرارنشدنی و نادر یا تصویر صحنه اى دراماتیك نیست كه اهمیتش در كمیابى آن است و به این منظور قصه نمىگوید؛ بلكه صحنه اى را نشان مى دهد كه مردم عبرت گیرند، روش صحیح بیاموزند، تربیت شوند و قصه را تكرار كنند. در آیاتِ یادشده و بعد از این آیات، داستان موسى و فرعون آمده است. كار سلطنت فرعون بسیار بالا گرفت. او براى تحكیم موقعیت خود، به شیوۀ امروزِ امپریالیسم، میان مردم اختلاف انداخت و براى نابود كردن بنى اسرائیل و براى در امان ماندن از خطر پیش بینى شده (برحسب پیشگویى منجمان و كاهنان)، آنان را خوار ساخت، پسران آنان را مى كشت و زنانشان را زنده نگاه مىداشت. بدیهى است كه این كار مستلزم تفتیش بسیار دقیق زنان حامله و كنترل منزلهاست. قرآن صحنه اى را در جلو چشم مجسم مى سازد كه نهایت ذلت و بیچارگى بنى اسرائیل از آن مشاهده مى شود؛ صحنه اى كه بدتر و ظالمانه تر از آن وجود ندارد و امید نجات و پایان یافتن آن به ذهن خطور نمىكند.
51