ذوق و ابتکار در دعوت
ما، در مسائل اجتماعى و حتى اخلاقى و تربیتى، از روشى غیراسلامى پیروى مىكنند، در چارچوب نظریه ها و حتى الفاظ دانشمندان غرب گرفتار شده اند، و از مطالعۀ نظریات و پیشنهادهاى اسلام، حتى به عنوان یك نظریه، امتناع مى ورزند. راستى جاى حیرت است! مردمى داراى یك سلسله ایده ها و افكار ارزنده باشند، ولى در مقام عمل، نه تنها از این نظریه ها پیروى نكنند بلكه آن افكار و تئوریها را حتى به صورت بحث و مطالعه در نظر نگیرند. مثالى مى زنم و یك نظریه را، كه مقدمۀ بحث امشب من است، به عرض مى رسانم.
یك مثال
(76)دربارۀ جهان بینى و انسان شناسى نظریات گوناگون و افكار مختلفى وجود دارد. یكى از نویسندگان مشهور ایران در هر دو مورد بدبین است. جهان را پر از فساد و تباهى، مركزى براى بیدادگرى، دستگاهى دون پرور و دانشمندآزار مى داند. این نوع از تفكر در ادبیات ایران زیاد دیده مى شود. نظریه ها و دیدگاههاى چپ و راست زیادى در اینباره دیده و شنیده اید: انسان موجودى فاسد، ظالم و جانى بالفطره است. فقط عده اى نادر، با مجاهدات زیاد، خود را خوب و صالح بار آورده اند. یك ضربالمثل عامیانه تصور مردم را نسبت به سیر عالم و وضع جهان نشان مىدهد:
هـرچـه آید سـال نـو
گویم دریغ از پارسـال
(77)در پاره اى از تئوریها اصالتى براى انسان فـرض نشده، بلكه وضع اخلاقى و فكرى و تربیتى او تابع اوضاع و احوال اجتماعى و اقتصادى او تصور شده است. ولى با كمال تعجب، در همین تئوریها سیر جهان به طرف كمال انكار نشده است. آیا سازندۀ تاریخ و محرك تكامل چیزى جز
47