اسلام
مشاهده میكنیم كه اسلام به همۀ اعمال و كردار انسانی كه از انگیزهای سلیم صادر شوند، صفت و ویژگی معنوی بخشیده و به همۀ موجودات جهان هستی صبغۀ قداست زده است. پس نگوییم معنویات در اسلام ضعیف است و اهتمام اسلام به مادیات است، بلكه درستتر این است كه بگوییم بُعد معنوی در اسلام تا آن حد قوی و جامع است كه هرچیزی را به معنویات متحول میسازد. شاید علت اینكه در تعابیر قرآنی در اغلب موارد نفْس به جای روح به كار رفته، همین تقارن میان روح و جسم باشد، چون آن روحی كه به تصرف در امور جسم اهتمام دارد، نفْس نامیده میشود. اما روح اسم خاص است برای تجرد مطلق كه به هنگام نزول وحی و غیر آن تجلی میكند؛ همان تجردی كه در برخی از آیات قرآنی مساوی با ملائكةاللّه است.
(52)از ظریفترین و جالبترین مسائلی كه در احكام و تعالیم اسلامی مشاهده میشود، این است كه احکام اسلام از طرفی تأکید میکند كه زینتها و طیبات برای بهرهمندی انسان آفریده شده است و، از طرف دیگر، هرکس این زینتها را حرام بداند، او را ملامت میکند. اما، با همۀ این احوال، گهگاه همین زینتها و طیبات را فتنه میخواند و این تأكیدی است بر این واقعیت كه هرچه نعمتهای این دنیا و اموال و داراییها فزونی یابد و هرچه مقام و جاه گستردهتر گردد، واجب و ضروری است كه به همان نسبت ایمان و تقوا رو به فزونی و گستردگی گذارد، چون، در غیر این صورت، انسان در خطر انحراف از راه مستقیم قرار میگیرد و سرگرم این مال و جاه، تا آنجا كه علی(ع) میفرماید: «زهد این نیست که تو مالک چیزی نباشی، بلکه زهد این است که چیزی مالک تو نباشد.»
(53)و در پرتو واقعیت انسـان و واقعیت آفرینش و تفسیر معـاد و اینكه جزا و پاداش همان تجسم اعمال است، ما میتوانیم واقعیت بهشت و
38